Amir Mani все тексты (слова) песен, переводы, видео, клипы

تو نگاه سرد این شب میشه گرم عاشقی شد
تا نفس کشیدی خونه پر از عطر رازقی شد
من تو آسمون چشمات دوره می کنم شبارو
توی آغوشت همیشه سجده می کنم خدارو
بی تو هر دقیقه چشمام پر و خالی میشن از درد
من فراموشت نکردم فاصله عاشق ترم کرد

از همین فاصله اینقدر به تو نزدیک شده قلبم

تو اتاقم نشستم و داری
رو به من دلبرونه میرقصی
مو سیاه و سفید و حساسی
خوش تراش و شکیل و بی نقصی
دامنت گل گلی و پر چینه
صورتت قرص کامل ماهه
قد بلندی و ناز و عاشق کش
دامنت گل گلی و کوتاه

خدا رو شکر یکی توو زندگیم هست
که تنهایمو از من دور کرده
به حدی مهربونه با دلم که
بساط عشق و واسم جور کرده

خیالم داره کم کم تخت میشه
از اینکه تا ابد با من میمونه
یه آدم این همه یک رنگ و عاشق

میدونم با منی اما دلت گیره یه جا دیگه
نمیدونی چشای تو چه چیزایی بهم میگه
نمیدونی چقدر سیرم از این لبخند اجباری
از این که خوب میدونم تو عشق دیگه ای داری

تمومه زندگیم پای همین احساس پرپر شد
تمومه لحظه های من به یاد عشقه تو سر شد
تمومه لحظه های من به یاد عشقه تو سر شد

یه رویای قشنگِ واسه من
که باشی تو زندگیم
با من هر شب از آرزوها و رویات بگی
مطمئن باشی یکی مرهم غصه هاته
که اگه غمگین اومدی
با خنده رو لب هات بری
یه خونه قد دستای من و تو
که پا به پامون تا ابد بمونه

یه فرقی میون تو با آدماست
یه احساس خاصی تو لبخندته
تو اسطوره ی خاطرات منی
یه شعر حماسی تو لبخندته

چی هستی که از وقتی دیدم تورو
تموم وجودم ازت پر شده
یه جوری مقدس شدی واسه من

نمیری از خیال من
هر کار کردم هم نشد
چند ساله رفتی بعد تو
چیزی از عشقم کم نشد
چند وقت دیگه زندگی
جز مردن همیشه نیست
تو ساده دل کندی ولی
احساس من بی ریشه نیست

زخمـــــــی جنگیـــــــدن با آینـــــدم
عقب بیـــــــــار منـــــو روی دوشت
من یــــه پنـــــــاهنده بی تــــــــــــابم
تـــــــو سرزمیــــــــــن امن آغوشت
ورق زدم تقویممـو برعـــــــــــکس
شـــــاید ببیــــــنم فرصتی تــــــــازه
حتماً یه راهی هست میــــــــــــدونم
پنجره اتـــــــــــــاق تــــو بـــــــــازه

سر این سفره ء یلـدا ، عجب حالی شده حالــم
بخون حافظ صدات خوبـه ، کنارت خیلی خوشحالم
یه کاسه عشق , یه دونه شمع ، دو تا پروانه ء عاشق
نگاه کن حال من خوبــه ، شدم دیــوونه ء سابق
یه دیـــــــوونه که این شبها ، دلش بد جوری مجنونه
بـه یادت حافظم امشــب ، داره لالایی می خونـه

بازم امشب بـه یاد تو ، کنار سفـره بیدارم

حال من تو روزای آخر سال مثل اسفند روی آتیشه
بوی بارونو که نفس بکشم درد تنهایی بیشتر میشه
تو به جای بهار سربرس و سال تحویل آرزوهاشو
من یه عمره که تو زمستونم آخرین فصل سوز و سرماشو

پیش تو زیبا جان خوب میشه حال من
کی فکرشو میکرد که بشی مال من
لبخندت احساس خوشبختی بم میده